آرشانآرشان، تا این لحظه: 12 سال و 1 ماه و 10 روز سن داره

یادداشت های کودکی

مادر بزرگم و ديدن نتيجه اش

1391/5/19 12:50
نویسنده : زیبا
243 بازدید
اشتراک گذاری

آرشان جونم شايد وقتي اينو ميخوني هيچ يادت نياد كه روز 19 مرداد 91 رفتيم مادربزرگ منو كه زمان نوشتن اين مطلب نزديك يكسال و نيمه به علت سكته مغزي تو بستر افتاده رو ديديم شايد اون نگاه هاي پر از حسرت در آغوش  گرفتن نتيجه اش رو يادت نياد شايد اون قطره اشك خشكيده اش رو يا اون صورت پر از غمش رو يادت نياد يا شايد نگاه پر از سوالش كه انگار هيچكس رو نميشناخت  آخه نميتونه صحبت كنه براي همين من نفهميدم ما رو شناخت يا نه هر چه براي فهميدن ايكه منو ميشناسه يا نه بيشتر تلاش كردم كمتر فهميدم خدايا به عزت و بزرگي اين شبها همه ي مريضها رو شفا بده مادر بزرگ منم به آرزوش كه زيارت خونه ي خودت بود برسون آخه اسمش در اومده ولي پاي رفتن نداره حداقل بذار حرفاشو رو بزنه بعد بره بذار رو پاهاش بايسته بعد بره خدايا ميدونم هيچ كاريت بي حكمت نيست ولي با هيچ بنده ايت اينكارو نكن

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)